۱۳۸۷ آبان ۶, دوشنبه

نون بربری

چون امیر معمولا شب ها بیداره، دیروز تصمیم گرفت برای مامان بزرگا و بابابزرگا نون بربری داغ بگیره. برای همین هم دیروز صبح، صبحانه رو با نونی که امیر آقا ساعت 5 صبح، به اتفاق بابایی و مامانی از تنور اول نونوایی گرفته بود خوردیم (قابل توجه بابا جهان که می گفت بگین امیر صبحها که نون میگیره 2 تا هم برای ما بگیره ;) )

قرار شده به پیشنهاد عمو صالح، امیر delivery نون داغ هم راه بندازه :D

27 مهر 1387:

30 مهر 1387:

2 آبان 1387:

3 آبان 1387:

4 آبان 1387:

۱۳۸۷ مهر ۲۷, شنبه

بازیگوشی

این دل دردهای امیر باعث شده که شب زنده داری های سه نفره داشته باشیم. البته بعضی شبها هم میریم ماشین سواری و کلی توی خلوتی خیابونایی که همیشه شلوغیشون رو دیدیم، گشت می زنیم. راستی دیشبم بدون صف بنزین زدیم ;)
امیر کلی بازیگوش شده و وقتی یه کم باهاش بازی می کنیم، قیافه های بامزه ای می گیره:








From 1387-07-18









From 1387-07-18









From 1387-07-21









From 1387-07-22









From 1387-07-22









From 1387-07-26









From 1387-07-26









From 1387-07-26

راستی، عکسهای امیر توی پیکاسا، تقریبا به روزه؛ اگر اینجا هنوز چیزی ننوشته بودیم، عکسها رو می تونین اینجا ببینین.
21 مهر 1387:

22 مهر 1387:

26 مهر 1387:

۱۳۸۷ مهر ۲۰, شنبه

چله

دیروز (پنجشنبه) روز چهلم تولد امیر بود. متخصصین اعتقاد دارند که بعد از چله یهو یه اتفاقات جدیدی میفته ;)

15 مهر 1387:

16 مهر 1387:

18 مهر 1387:

 19 مهر 1387:

۱۳۸۷ مهر ۱۴, یکشنبه

دل درد :(

امیر چند روزه شبها دل درد شدید داره، و خلاصه بابا و مامان و امیر هر سه تایی ناراحتن :(

راستی امیر 2-3 روز پیش یه فیلم جدید بازی کرده(باید روی عکس کلیک کنین تا فیلم بیاد. نمیدونم این پیکاسا چطور video embedding نداره!):

 
From 1387-07-10

این هم عکسهای جدید:
11 مهر 1387:

12 مهر 1387:

13 مهر 1387:

۱۳۸۷ مهر ۱۱, پنجشنبه

جشن تولد یک ماهگی

دیشب امیر به مناسبت یک ماهگیش، مهمونی داده و مامان بزرگا و بابابزرگا و خاله ها و عمو و عمه آمدن دیدنش :) با کیک یک ماهگی هم چند تا عکس انداخته:








From 1387-07-09









From 1387-07-09

امشب هم دینا آمد دیدن امیر و همدیگر رو دیدن :)

7 مهر 1387:

9 مهر 1387:

10 مهر 1387: